زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ...

ساخت وبلاگ

خاطرات ، کهنه شرابی کههرچه بیشتر بماندطعمش ناب می‌شود؛ شیرین می‌شود؛ غلیظ می‌شود..مستت می کند؛ گریزی از آن نداری!مستی اش صد چندان ..==================بااین شرابهامست نمیشوم دیګرباید دوباره سراغ چشم های تو بیایم..==================اینجا   یه جای دنجواسه خوده خودم .==================درین محاکمه تفهیم اتهامم کنسپس به بوسه ی کارآمدی تمامم کناگرچه تیغ زمانه نکرد آرامم،تو با سیاست ابروی خویش رامم کنبه اشتیاق تو جمعیتی ست در دل منبگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کنشهید نیستم اما تو کوچه ی خود رابه پاس این همه سرگشتگی به نامم کن"شراب کهنه" چرا؟ خون تازه آوردم...اگر که باب دلت نیستم حرامم کنلبم به جان نرسید و رسید جان به لبمتو مرحمت کن و با بوسه ای تمامم کن             علیرضا بدیع         با تشکر از "جلوه"==================مخاطب خاص    فقط خداست . زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......ادامه مطلب
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 13:26

خاطرات ، کهنه شرابی کههرچه بیشتر بماندطعمش ناب می‌شود؛ شیرین می‌شود؛ غلیظ می‌شود..مستت می کند؛ گریزی از آن نداری!مستی اش صد چندان ..==================بااین شرابهامست نمیشوم دیګرباید دوباره سراغ چشم های تو بیایم..==================اینجا   یه جای دنجواسه خوده خودم .==================درین محاکمه تفهیم اتهامم کنسپس به بوسه ی کارآمدی تمامم کناگرچه تیغ زمانه نکرد آرامم،تو با سیاست ابروی خویش رامم کنبه اشتیاق تو جمعیتی ست در دل منبگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کنشهید نیستم اما تو کوچه ی خود رابه پاس این همه سرگشتگی به نامم کن"شراب کهنه" چرا؟ خون تازه آوردم...اگر که باب دلت نیستم حرامم کنلبم به جان نرسید و رسید جان به لبمتو مرحمت کن و با بوسه ای تمامم کن             علیرضا بدیع         با تشکر از "جلوه"==================مخاطب خاص    فقط خداست . زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......ادامه مطلب
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 13:26

ریاست محترممون کا.ندید.ا شده بود برای مجلص (شهر اصفهان) اما رایی نیوورد.خب همه می دونن که من منطقه اصفهان ساکن نیستم و قاعدتا پا نمیشم برم اونجا و به حمایت از اون بهش رایی بدم !  و البته و صد البته هم زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......ادامه مطلب
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 12:14

دخترم یاس، دخترم سار استدخترم از بهار سرشار است                                               گونه‌اش بازتاب صبح و نسیم                                             گاه تلفیق ابر و رگبار استگردیِ صورتش زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......ادامه مطلب
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:26

چی بنویسم از حرفای دلم.. وقتی فایده ای نداره گفتنش...دیگه نه "تو" یی هست که سر بزنه بهم و نه امیدی هست که تو رو پیدا کنم....دیگه همه چی عوض شده و این تلخ ترین اتفاقیه که توی زندگیه هر آدمی میوفته میبی زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......ادامه مطلب
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:26

 

 جشن دندونی داریم  ​​​​​​​

زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:26

بهار ِ با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییز ِ دلتنگی ست؛ 
کجایی صبح من؟ شام ِ ملال انگیز دلتنگی ست؛ 

کجایی ماهی ِ آرام در آغوش ِ اقیانوس؟
به من برگرد! این دریای غم،لبریز دلتنگی ست؛ 

اگر چیزی به دست آورده‌ام از عشق، می‌بخشم؛ 
غزل‌هایی که خود سرمایه‌ی ناچیز ِ دلتنگی ست؛ 

در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد؛ 
همانا مرگ، پایان ِ سُرورآمیز دلتنگی ست؛ 

نسیمی شاخه هایم را شکست و با خودم خواندم:
بهار ِ با تو بودن ها چه شد؟ پاییز ِ دلتنگی است...
 

زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:16

  اون زمانی که محصل یا دانشجو بودیم ، هر وقت که واسه مراقبای امتحانمون چای یا خوراکی میاوردن ، تو دلم میگفتم  " ما داریم امتحان میدیم ، چای واسه اینا میارن !!!. چرا واسه ما نمیارن ؟!" الان که بعنوان مراقب توی جلسات امتحانا حضور دارم ، زمانی که برامون چای میارن دقیقا این حس و اعتراض رو توی نگاه دانشجوها حس میکنم . حتی بعضیاشون با نگاهشون میگن " الهی کوفتت بشه " + نوشته شده در سه شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۶ساعت 14:34 توسط s@εiD | زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......ادامه مطلب
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 76 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 5:10

زشته خو . ولی من این حجم از داغیو از خودم انتظار نداشتم !
زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 98 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1396 ساعت: 1:04

ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﯽ ﺧﻂ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺎﻣﺖ ﺣﺮﻑ "ت"  ﮐﺮﺩﻩ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺕ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ  .....ﻣﺜﻞ ﺗﺮﺩﯾﺪ.... ﺕ ﻣﺜﻞ ﺁﺧﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻣﺜﻞ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ... ﻣﺜﻞ ﺗﺐ ...   ﻣﺜﻞ ﺁﺧﺮ ﺧﯿـــــــــﺎﻧـــــــﺖ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻧﻘﻄﻪ ﺗﻪ ﺧﻂ ﺑﺮﻭ A زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ......ادامه مطلب
ما را در سایت زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eold-wine8 بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30